- بررسی سبک رهبری مديران و رابطه آن با ميزان رضايت شغلی دبيران
- بررسی برقراری فرایند مدیریت ارتباط با مشتری CRM در بانک ها
- بررسی و شناسایی عوامل موثر در صادرات مواد غذایی
- بررسی تاثير رضايتمندی شغلی در افزايش بهرهوری كاركنان
- بررسی انطباق محتوای برنامه ی درسی هدیه های آسمان با اهداف اعتقادی آموزش و پرورش مقطع ابتدایی
- بررسی موانع استقرار سيستم اطلاعات مديريت در ادارات
- بررسی روش های تامین مالی بر ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
- ارزیابی عملکرد بانک ملت با استفاده از مدل تعالی سازمانی EFQM
بررسی مبحث بهره وری
تاريخچه بهره وري
واژه بهره وري براي نخستين بار به وسيله فرانسواكنه رياضيدان و اقتصاددان طرفدار مكتب فيزيوكراسي (حكومت طبيعت) به كار برده شد. «كنه» با طرح جدول اقتصادي ، اقتدار هر دولتي را منوط به افزايش بهره وري در بخش كشاورزي مي داند.
در سال 1883 فرانسوي ديگري به نام «ليتره» بهره وري را دانش و فن توليد تعريف كرد. با شروع دوره نهضت مديريت علمي در اوايل سالهاي 1900، فردريك وينسلوتيلور و فرانك و ليليان گيلبرث به منظور افزايش كارايي كارگران، درباره تفسيم، كار بهبود، روش ها و تعيين زمان استاندارد، مطالعاتي را انجام دادند. بعدها كارايي را دوباره هر يك از عوامل توليد استفاده كردند. اما واژه اي كه به تدريج جنبه عمومي تر و كلي تر پيدا كرد و در ادبيات مديريت رايج گرديد، «بهره وري» بود. در سال 1950 سازمان همكاري اقتصادي اروپا به طور علمي بهره وري را چنين تعريف كرد: «بهره وري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد به دست مي آيد. بدين لحاظ مي توان از بهره وري سرمايه، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد.
سازمان بين المللي كار بهره وري را چنين تعريف كرده است:
«بهره وري» عبارت است از نسبت ستاده به يكي از عوامل توليد (زمين، سرمايه، نيروي كار و مديريت). در اين تعريف «مديريت» به طور ويژه يكي از عوامل توليد در نظر گرفته شده است. نسبت توليد به هر كدام از اين عوامل معياري براي سنجش بهره وري محسوب مي شود.
در سال 1958 آژانس بهره وري اروپا بهره وري را درجه و شدت استفاده موثر از هر يك از عوامل توليد تعريف كرد. همچنين اين سازمان اعلام داشت كه «بهره وري» يك نوع طرز تفكر و ديدگاهي است بر اين پايه كه هر فرد ميتواند كارها و وظايفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد. اعتقاد به بهبود بهره وري يعني داشتن ايمان راسخ به پيشرفت انسانها.
در اطلاعيه تشكيل مركز بهره وري ژاپن در سال 1955 در ارتباط با اهداف ناشي از بهبود بهره وري چنين بيان شده است:
حداكثر استفاده از منابع فيزيكي، نيروي انساني و ساير عوامل به روشهاي علمي به طوري كه بهره وري به كاهش هزينه هاي توليد، گسترش بازارها، افزايش اشتغال و بالا رفتن سطح زندگي همه آحاد ملت، منجر مي شود. «از ديد مركز بهره وري ژاپن، بهره وري يك اولويت انتخاب ملي است كه منجر به افزايش رفاه اجتماعي و كاهش فقر مي گردد. مركز بهره وري ژاپن در زمان تاسيسش در سال 1955 نهضت ملي افزايش بهره وري در اين كشور را تحت سه اصل رهنمون ساز به جلو هدايت نموده كه عبارتند از:
افزايش اشتغال، همكاري بين نيروي كار و مديريت و توزيع عادلانه و برابر ثمرههاي بهبود بهره وري در ميان مديريت نيروي كار و مصرف كنندگان.
دكتر جان كندريك و دانيل كريمر كاهش فقر مي گردد. مركز بهره وري ژاپن در زمان تاسيسش در سال 1955 نهضت ملي افزايش بهره وري در اين كشور را تحت سه اصل رهنمون ساز به طور هدايت نموده كه عبارتند از:
افزايش اشتغال، همكاري بين نيروي كار و مديريت و توزيع عادلانه و برابر ثمرههاي بهره وري در ميدان مديريت نيروي كار در مصرف كنندگان.
دكتر جان كندريك و دانيل كريمر ، بهره وري را در نگرشي اقتصادي يعني توليد سرانه يا ميزان ناخالصي داخلي به ازاء هر نفر ساعت كار مي دانند. در اواخر دهه 1970 و اوايل دهه 1980 مركز بهرهوري آمريكا تعريف زير را ارائه داد. (25)
سود = بهرهوري * قيمت تعديل شده
تعريف لغوي بهرهوري:
قبل از توضيح در خصوص مفهوم بهره وري و نهايتا ارائه تعريفي كاربردي از اين واژه بهتر است واژه بهره وري از نظر لغوي مورد بررسي قرار گيرد.
واژه Productivity كه واژهاي است انگليسي در لغت به معناي قدرت توليد پارور و مولد بودن است. مثلا زميني كه استعداد زراعت دارد و بذر در آن نشوو نما ميكند اصطلاحاً زمين Productive يعني زميني مولد و بارور گفته مي شود مثلا افرادي در اجتماع كه ضمن داشتن توان انجام كار فاقد شغل هستند و اصطلاحاً بيكار محسوب مي شوند، افرادي Productive non- يعني افرادي غير مولد خوانده مي شوند، پس واژه Productivity در قاموس زبان انگليسي به داشتن قدرت توليد و بارآور كسي يا چيزي اطلاق مي شود.
در زبان فارسي كلمه بهره وري به عنوان معادل مصطلح شده است لغت بهرهوري كه از نظر ادبي حاصل مصدر است از واژه بهره ور مشتق شده است و كلمه بهره ور به استناد فرهنگ فارسي معين به معناي بهرهبر، سود برنده و كامياب است و نتيجتاً بهره وري در ادبيات فارسي به بهرهبري با فايده بودن، سود برندگي و كاميابي معنا شده است. چنانچه ملاحظه مي شود بين معناي لغوي كلمه Productivity در زبان انگليسي و معناي لغوي كلمه بهره وري در ادبيات فارسي تفاوت وجود دارد و برگزيدن واژه فارسي بهره وري به جاي كلمه Productivity از نظر جايگزيني آن (Applied definition) رسيد.
در برخي از متون براي واژه Productivity معادلهاي ديگري مانند راندمان، بازدهي قدرت توليد، قابليت و باروري كارآمدي، برگزيده شده است كه جملگي همين مفهوم و معنا را افاده مي كنند و هر يك ميتواند هم معنا با بهره وري به كار رود. (26).
تعريف بهرهوري
بهره وري را مي توان زائيده تعادل و روابط متقابل بين انسان، تكنولوژي (سخت و نرم افزار) مواد و انرژي وسازمانها و سيستمها دانست. رابطه متقابل بين اين عوامل توسط اطلاعات برقرار مي شود و در ميان اين عوامل انسان از بالاترين اهميت برخوردار است، زيرا نهايتاً كارآمد بودن ديگر عوامل نيز به وضعيت انسان و رفتارهاي او مرتبط مي باشد، اين نكته در نمودار زير نشان داده شدهاست. (32).
تعريف كاربردي بهره وري
در رابطه با تعريف كاربردي بهره وري اجماع نظر كلي وجود ندارد و تعاريف متعددي از اين واژه بحث برانگيز ارائه شده است.
از نظر سازمان ملي بهره وري ايران تعريف بهره وري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، تسهيلات و غير، به طريقه علمي، كاهش هزينه هاي توليد، گسترش بازارها و افزايش اشتغال و كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود استانداردهاي زندگي، آنگونه كه به نفع كاركنان، مديريت و جامعه باشد. (64).
سازمان همكاري اقتصادي اروپا كه به طور رسمي بهره وري را چنين تعريف كرده است: «بهره وري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد به دست مي آيد». بدين لحاظ مي توان از بهره وري سرمايه، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد. از نظر سازمان بين المللي كار بهره وري عبارت است از نسبت ستاده به يكي از عوامل توليد (زمين، سرمايه، نيروي كار ومديريت).
آژانس بهره وري اروپا بهره وري را درجه و شدت استفاده موثر از هر يك از عوامل توليد تعريف كرد و اعلام كرد بهره وري يك نوع طرز تفكر و ديدگاهي است بر اين پايه كه هر فرد مي تواند كارها و وظايفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد.
مركز بهره وري ژاپن بهرهوري را حداكثر استفاده از منابع فيزيكي، نيروي انساني وساير عوامل به روش هاي علمي به طوري كه بهبود بهرهوري به كاهش هزينه هاي توليد، گسترش بازارها، افزايش اشتغال و بالارفتن سطح زندگي همه آماد ملت منجر شود.
مركز بهره وري آمريكا تعريف ذيل را براي بهره وري ارائه داده است:
سود = بهره وري * قيمت تعديل شده
جان كندريك بهره وري را در نگرشي اقتصادي يعني توليد سرانه يا ميزان ناخالصي داخلي به ازا هر نفر ساعت كار مي داند.
استينر بهره وري را معيار عملكرد و يا قدرت و توان هر سازمان در توليد كالا و خدمات استيگل بهره وري را نسبت ميان بازده به هزينه عمليات توليدي تعريف كرده است. از نظر ماندل بهرهوري به مفهوم نسبت بين بازده توليد به واحد منبع مصرف شده است كه با سال پايه مقايسه مي شود. ديويس تغيير به دست آمده در مقدار محصول در ازاء منابع مصرف شده و فابريكانت نسبت هميشگي بين خروجي به ورودي را بهره وري تعريف كردهاند. (25).
سومانت بهره وري را نسبت بين خروجي محسوس و ورودي محسوس قلمداد ميكند و ايسترفيلد بهرهوري را نسبت بازده سيستم توليدي به مقداري كه از يك يا چند عامل توليد به كار گرفته شده است. (26).
ديدگاههاي مختلف درباره بهره وري
معمولا سه ديدگاه به شرح زير درباره بهرهوري مطرح مي شوند:
الف- تعريف بهره وري از ديدگاه سيستمي
بهره وري از ديدگاه سيستمي طبيعت پيچيده تري داشته و در كل سيستم مطرح مي گردد. بهره وري عبارت است از نسبت بين مجموعه خروجيهاي يك سيستم به ورودي هاي آن:
Out Put
= ستانده (ها)
P =
In Put نهاده (ها)
اين تعريف در سيستمهاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و صنعتي كاربرد دارد.
صورت كسر كه خروجيهاي سيستم هستند مي تواند به شكل فيزيكي (حجم مخصوص، تعداد افراد فارغ التحصيل، ورزشكاران و ….) و مخرج كسر (مقدار مواد اوليه يا ساعت كار نيروي انساني و تجهيزات و امكانات ورزشي و ….) تعريف گردد و يا اينكه به شكل معيارهاي ارزش مالي يا واحد پول رايج در هر كشور اندازه گيري ميشوند. در نمودار شماره ذيل … مي توان تصوير مفهوم بهرهوري از ديدگاه سيستمي را مشاهده نمود.
بهره وري از ديدگاه سيستمي
همين طور كه در نمودار ديده ميشود از ديدگاه سيستمي بهره وري در يك محيط با ويژگيهاي مختلف و متغير قرار دارد و عوامل مختلف مانند نيروي كار، سرمايه، انرژي، مديريت و تكنولوژي و … به كار گرفته به عنوان ورودي ها به فرايند توليد وارد مي گردند و به صورت خروجيهايي مانند كالاهاي ساخته شده و خدمات از اين فرايند بيرون مي آيند. قيمت محصول و خدمات و در دسترس بودن عوامل توليد، تابع شرايط محيطي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي و تكنولوژي و غيره مي باشد. مسلماً اگر اين سيتسم توانايي تغيير و اصلاح كيفي و كمي ورودي ها و خروجي ها را داشته باشد ميتواند بهره وريش را افزايش دهد. زماني كه سيستم داراي بازخور مجهز باشد سازمان مي تواند از پويائي و تكامل برخوردار باشد.
ب ـ بهرهوري از ديدگاه ژاپني
بهرهوري در ژاپن موضوعي ملي و فراگير و به عنوان يك رويكرد تاريخي استراتژي بهبود بهرهوري در كنار كنترل كيفيت جامع (TQC) و مديريت كيفيت جامع (TQM) مطرح مي گردد. به عقيده پروفسور ساساكي استاد دانشگاه سوكاهاي ژاپن در رشته مديريت سيستمها، بدون توجه به بهبود كيفيت و كاهش ضايعات بهره وري نمي تواند افزايش يابد.
توان رقابت پذيري در بازار را با توجه به مسئله ارتقاي كيفيت مي توان بالا برد. لذا كاهش ضايعات، در فرمول بهرهوري وارد مي گردد.
بازده (محصول توليد شده)= Y
نيروي كار (ساعات كار انجام شده) = L
شاخص بهره وري = P
ژاپنيها يك عامل ضايعات را در صورت كسر وارد كردهاند تا تأثير كيفيت بهرهوري را مورد نظر داشته باشند كه در آن
Y = T - D
حجم كل توليد = T
ضايعات = D
كالاها يا خدمات درست = Y
لذا هرچقدر ضايعات كمتر شود صورت كسر افزايش يافته و بهره وري نيز بالا مي رود. پروفسور ساساكي فرمول ديگري را نيز معرفي ميكند كه به كارگر به عنوان تنها عامل كار توجه نشده و عامل مديريت را نيز وارد ساخته است:
قيمت ارزش كالا و خدمات فروخته شده در بازار = S
كارگر = L
مديريت = M
لذا از ديدگاه ژاپنيها براي افزايش بهره وري بايد به كيفيت نيروي كار، مديريت ساختار، عوامل ديگر توليد كه تشكيل دهنده قيمت تمام شده هستند توجه گردد كه اين رويكردها به رويكرد تاريخي كايزن (بهبود مستمر) و كنترل كيفيت جامع مي انجامد.
ج- رويكرد اقتصادي بهره وري
از نظر اقتصادي مقدار محصول (خدمات) يا خروجي تابع عوامل سرمايه ونيروي كار فرض مي گردد. يعني اگر فرض كنيم كه:
مقدار توليد (خدمات) = Q Q = f (K , L)
سرمايه = K
نيروي كار = L
آنگاه مقدار توليد (خدمات) تابعي است از مقدار سرمايه و نيروي كار
لذا افزايش مهارت نيروي كار و يا تغييرات تكنولوژي و يا افزايش مهارت به همراه بهبود تكنولوژي مي تواند موجب افزايش مقدار توليد و حركت تابع توليد به سمت بالاتر و از آنجا موجب افزايش بهره وري شود.
به طور كلي امروزه بهره وري نگرش اقتصادي فني و فرهنگي نسبت به توليد (خروجي) است كه درآن انسان فعاليت هاي خود را هوشمندانه و خردمندانه انجام مي دهد تا بهترين نتيجه را با كمترين هزينه و در مدت زمان كمتر به دست آورد. گرچه بهره وري را به صورت كلاسيك بيشتر در امور اقتصادي تعريف كرده اند ولي مي توان مفهوم بهره وري را در همه امور زندگي روزمره تا چرخه عظيم صنعت در نظر گرفت. (25).
سطوح بهرهوري
بهره وري داراي سطوح مختلف است. فراگيري بهره وري از سطح فردي تا سطح جهاني مطرح شده است كه به شرح هر يك خواهيم پرداخت.
الف ـ بهره وري فردي
منظور از بهره وري فردي استفاده بهينه از مجموعه استعدادها و توانائيهاي بالقوه فرد در مسير پيشرفت زندگي خود مي باشد.از ديد منافع سازماني ارتقا بهره وري در افراد، بهبود بهره وري سازمان را به دنبال خواهد داشت. آموزش، يادگيري و رشد نيروي انساني در سازمان و مشاركت افراد در اداره سازمان علاوه بر بهبود بهرهوري فرد، موجب افزايش بهره وري در سازمان خواهد شد.
ب ـ بهرهوري در خانه
ارتقاء بهرهوري درخانه موجب پائين آمدن ضايعات، از بين رفتن اسراف و كيفيت زندگي بهتر در استفاده از مواهب زندگي ميشود.
پ ـ بهره وري در سازمان
بهبود بهره وري در سازمان نتيجه استفاده بهينه و موثر و كارآمد از منابع، تقليل ضايعات، كاهش قيمت تمام شده، بهبود كيفيت، ارتقا رضايت مشتريان، دلپذيري در محيط كار و افزايش انگيزه و علاقه كاركنان به كار بهتر بوده كه نهايتاً موجب رشد و توسعه سازمان را به دنبال خواهد داشت. به اين گونه سازمانها، اصطلاحاً سازمانهاي يادگيرنده ميگويند.
ت- بهره وري در سطح ملي
افزايش بهره وري تنها راه توسعه اقتصادي كشورها مي باشد كه موجب ارتقاء سطح رفاه زندگي يك ملت مي گردد. تحولات معجزه آساي رشد و توسعه اقتصادي در كوتاه مدت در برخي از كشورها منجمله ژاپن، آلمان، چين و تعدادي از كشورهاي شرق آسيا نتيجه افزايش بهره وري و استفاده بهينه كارا و اثر بخش آنها از منابع فيزيكي و انساني كشورهايشان بوده است.
ث- بهرهوري سبز
تا چند دهه قبل، محيط طبيعي به عنوان متغيري مهم در سيستم هاي توليدي مطرح نبود اما به تدريج آسيب هاي محيطي، دستاورهاي تمدن بشري را دچار مخاطره ساخت. ضايعات و پسابهاي توليدي موجب آلودگي محيط زيست را به دنبال داشته است. آثار مخرب بجا مانده از استفاده هاي بي رويه از اكوسيستمها و آسيب به منابع طبيعي به ويژه منابع تجديد ناپذير موجب بروز نگرانيهاي زياد شد و انسان را بر آن داشته است تا راهي براي پيشگيري از اين پيامدهاي ناگوار بيابد. بحث الگوي توسعه پايدار به طور جدي از اواخر دهه 1980 مطرح گرديد. مركز فعاليت هاي «برنامههاي صنعت و محيط زيست سازمان ملل» در سال 1989 از عبارت توليد پاكيزهتر براي نشان دادن برداشت كلي و فراگير در توليد و محيط زيست استفاده كرد.
بهره وري سبز نتيجه برنامه «توليد پاكيزهتر» در دستور كار بخش هاي توليدي قرار گرفته است. بهرهوري سبز به عنوان يك هدف داراي آثار گوناگون در توسعه پايدار است. به طوري كه مفاهيم محيط زيست را با احيا و حفظ منابع طبيعي در امور فني، اقتصادي و استراتژيك بهره وري، پيوند ميدهد.
تلفيق بهره وري با حفظ محيط زيست منجر به مفهوم فراگير بودن بهرهوري سبز ميگردد. (25).
سطوح اندازه گيري بهره وري
تعاريف، مقياسها، تفسيرها و كاربردها و …. از اطلاعات مرتبط با بهره وري هم فراوانند و هم داراي تنوع هستند، لذا بر عهده استفاده كننده نهايي است كه تشخيص دهد كه كدام يك براي او مناسب تر است.
اندازه گيري بهره وري را مي توان در سطوح مختلف انجام داد، كه اين سطوح را در شكل ذيل مي توان مشاهده كرد.
الف- سطح بين المللي
مقايسه هاي بهره وري بر اساس ديدگاه هاي سيستماتيك اندازهگيري در سطح بين المللي، ابزارهاي با ارزش براي درك و ارزيابي پيچيدگي بهره وري در محيطهاي داخلي و بين المللي كشورها محسوب ميشود.
ب ـ سطح ملي
اندازه گيري بهره وري در سطح ملي در دو بعد تحليل بيروني و دروني صورت ميگيرد.
1- تحليل بيروني
در اين نوع تحليل وضعيت جامعه در مقايسه با كشورهاي ديگر مورد بررسي قرار ميگيد. و از اين طريق برنامههاي توسعه تنظيم ميشوند.
2-تحليل دروني
در اين نوع تحليل بهره وري فعاليتهاي اندازه گيري بر تحليل شاخصهاي بهرهوري كار، سرمايه و يا هر دو متمركز هستند.
ج ـ سطوح بخشي
با محاسبه توليد ناخالص داخلي هر يك از بخش هاي عمده كشور و تقسيم آنها بر مقدار افراد شاغل در اين بخشها، بهره وري آنها به دست مي آيد. «در سيستم حسابهاي مليSNA» بخش ها را بر اساس طبقه بندي بين المللي استاندارد صنعتي براي كليه فعاليتهاي اقتصادي به بخش هاي عمده (با كد يك رقمي) زيربخشها (با كد دورقمي) گروههاي عمده (با كد سه رقمي) گروهها (با كد چهار رقمي) تقسيم مي كنند. (محاسبه بهره وري در سطح كلان و كل اقتصاد باكد يك رقمي (9 بخشي) و محاسبه بهره وري در سطح كدهاي 2 رقمي، 3 رقمي و 4 رقمي ISIC را بهره وري در سطح بخشي يا خرد مي نامند. در آخرين ويرايش نظام ISIC فعاليتهاي اقتصادي در قالب كدهاي يك رقمي به شرح زير طبقه بندي شده است:
1- كشاورزي (شامل زراعت، باغداري و جنگل و مرتع مرغداري، شكار و صيد خدمات كشاورزي …)
2- استخراج نفت و ساير معادن
3- صنعت
4- تامين برق، گاز و آب
5- ساختمان (شامل ساختمانهاي مسكوني و غير مسكوني، جاده پل، فرودگاه و …).
6- رستوران و هتل داري، بازرگاني
7- حمل و نقل (زميني، هوايي، دريايي، انبارداري و پست و مخابرات)
8- خدمات بانكي، پولي و مالي و بيمه املاك و مسغلات و كسب و كار.
9- خدمات اجتماعي و دولت.
هر يك از كدهاي يك رقمي مذكور در طبقه بندي تفصيليتر، به كدهاي 2 و 3 و 4 رقمي تفكيك ميشود به طوري كه كارگاهها در قالب كدهاي 4 رقمي طبقهبندي فوق قرار ميگيرند. (26)
كارآيي، اثر بخشي و بهره وري
يكي از مفاهيم مرتبط با اندازه گيري بهره وري مفهوم توليد «اثربخش» و توليد «كارآمد» است. توليد اثر بخش فرايندي است كه نتايج مطلوب را به وجود ميآورد. يك سازمان ممكن است به طور اثر بخشي محصولاتي بيشتر توليد كنند يا خدماتي بيشتر ارائه دهد. براي مثال يك سازنده وسايل ورزشي ممكن است ده درصد بيشتر وسايل ورزشي در هفته توليد كنند. يك فضاي ورزشي ممكن است تعداد ورزشكاراني را كه سرويس مي دهد ماهانه تا 15 درصد افزايش دهد. در هر دو مورد توليد اثر بخش افزايش يافته است. به هر حال همان افزايش هاي اثر بخش در تعداد ورزشكاران ممكن است به قيمت 20 درصد افزايش در سرمايه براي پرداخت هزينه هاي تاسيسات ورزشي مزبور و 5درصد افزايش در سرمايه براي پرداخت هزينه هاي مستقيم نيروي انساني كسب شده باشد. در اين مثال در حالي كه توليد اثر بخش بالا رفته بهره وري كل سازمان پايين آمده است، صرفا به اين علت كه نهاده هاي مورد نياز براي توليد دادهها سريع تر از توليد اثر بخش صعود كرده است. در هر حالي كه هر دو مثال دستيابي به توليد اثر بخش مطلوب (افزايش دادهها) را نشان مي دهد، مصرف نهاده هاي افزايش يافته در واقع سبب شده است تا سازمان، بهره وري كمتري داشته باشد.
توليد كارآمد نشان دهنده دست يابي به داده هاي مطلوب با حداقل نهاده ها است. اين موضوع در ابتدا اين طور به نظر مي رسد كه بهره وري در بالاترين سطح خود ميباشد، در حالي كه كارايي و بهره وري از نزديك به يكديگر مرتبطند. توليد كارآمد بهترين بهره وري را تضمين نمي كند. براي مثال يك توليد كننده لباس ورزشي ممكن است 100 گرمكن ورزشي در روز توليد كند، ولي همين كار را ممكن است با پنج كارگر كمتر از آن تعدادي كه يك ماه براي توليد آن 100 گرمكن ورزشي نياز داشت انجام دهد. ولي اگر تقليل در نهاده كار سبب افزايش ميزان نقص گرمكن هاي ورزشي شود يعني از 2 دست به 7 دست در هر 100 دست برسد در اين كاسبي چيزي عايد نشده است در حقيقت، هزينه دوباره كاري يا نرخ دورريز گرمكنهاي ورزشي ناقص ممكن است بالاتر از ميزان هزينه تقليل يافته نهاده باشد كه به علت صرفه جويي در پنج كارگر حاصل شده است. همچنين توجه كنيد كه حتي اگر ميزان نقص لباس هاي ورزشي قابل قبول باشد آنها ممكن است از مد افتاده يا فاقد رديف اندازه قابل فروش به مقدار كافي باشند. اگر هزينه هاي تقليل يافته كار نيز منجر به كيفيت پايين تر بشود، توليد ممكن است كارآمدتر باشند. ولي بهره وري زمان آسيب مي بيند. در سازمانهاي خلاق اثر بخشي و كارآيي بايد دست در دست يكديگر حركت كنند. سازمان ها براي مدتي كوتاه مي توانند بدون كارآيي خوب دوام آورند اما بدون اثر بخشي معمولا از بين خواهند رفت. (51).
شاخص
افراد و سازمان هاي مختلف تعاريف متفاوتي از «شاخص» و كاربرد آن در علوم اقتصادي و اجتماعي ارائه داشته اند البته هر يك خواه ناخواه بر فرضيات و تجربياتي استوار مي باشد. از دقيق ترين اين تعاريف، تعريف زير است.
«شاخص يا اعداد شاخص ارقامي است كه به صورت درصد براي اندازهگيري و سنجش نوسانهاي عوامل متغير در طول زمان به كار مي رود. به عبارت ساده تر وقتي بخواهيم نوسانهاي يك عامل متغير، نظير قيمت كالاها و خدمات را اندازه گيري كنيم يا آن را به صورت ساده تر نشان دهيم به جاي اينكه ارقام واقعي و معمولي را به كار بريم از اعداد ديگري با توجه به يك سلسله محاسبات استفاده مي كنيم كه آنها را شاخص مي ناميم (203). همچنين شاخصها به صور گوناگون طبقه بندي شدهاند و يكي از اين گروه بندي ها كه نسبتا جامع و كامل است شاخصها را به چهار گروه ذيل تقسيمبندي ميكند (204).
شاخص هاي اطلاعاتي
اين نوع شاخصها براي توضيح وضعيت كنوني جامعه و تغييراتي كه در آن حال انجام گرفتن است مناسب هستند اين شاخصها براي ريشه يابي تغييرات و يا شناسائي علت ها مناسب نيستند. اولين مشكلي كه بر سر راه تدوين چنين شاخصهايي است شناسايي بخش هاي نظام اجتماعي است كه وقتي با هم تركيب شوند مي توانند از نظر عملكرد نسبتا جامع باشند. اجزا اين نوع شاخصها ميتوانند به صورت قراردادي انتخاب شوند.
شاخصهاي پيش بيني
اين شاخص ها اطلاعات مفيدي در مورد علل بروز مسائل اقتصادي- اجتماعي و زمينه هاي رشد جامعه به دست مي دهند كه بر اساس آنها برنامه ريزان ميتوانند برنامههاي پيشنهادي خويش را دقيق تر و آگاهانه تر تنظيم كنند. اين شاخص ها همچنين برنامه ريزان را قادر به پيش بيني بعضي از عوارض مترتب به برنامههاي پيشنهادي مي سازد. لازم به ذكر است كه فقط در صورت استفاده از تكنيك هاي پيشرفته تجزيه و تحليل است كه امكان پيش بيني و درك تغييرات و انتخاب منطقي در مورد مسائل اقتصادي- اجتماعي به وجود خواهد آمد.
شاخص هاي شناسايي مشكلات
همچنانكه قبلا گفته شد شاخصهاي اطلاعاتي ميتوانند به صورت غير مستقيم براي شناسائي مسائل ومشكلات به كار روند ولي شاخص هاي شناسايي مشكلات به طور مستقيم براي اين هدف تدوين مي شوند كه مسائل و مشكلات را شناسايي كنند. براي تدوين اين نوع شاخص ها ابتدا مشكلي به صورت مجرد شناسايي مي شود و سپس به بخش هاي مختلف شكسته شده و هر بخش به صورت يك شاخص در ميآيد. مهمترين ويژگي اين نوع شاخص ها درك فرايند تحولات و پيشنهاد چاره و درمان مشكلات است.
شاخص هاي ارزيابي برنامه
شاخص هاي مورد مطالعه در فراز قبل براي تشخيص موضعي مشكلات وتنگناها در نظامي اجتماعي بود اما اين شاخص ها به تنهايي نميتوانند مشخص كنند چه برنامههايي براي رفع مشكلات بايد به كار گرفته شوند برنامهها با توجه به تنگناهاي بخشي و منطقهاي و ظرفيتها، نيازها و اولويت ها و امكانات اعم از مالي و انساني طراحي مي شوند. تا اهداف كمي و كيفي تعيينشدهاي را تحقق بخشند. ولي اين كار اگر در سايه ارزيابي و كنترل دقيق و اساسي نباشد پيشرفت ها و رشد ها را نمي توان ديد. بدون اينكه ارزيابيها هيچ مبناي صحيحي ديگري وجود ندارد كه برنامهها مورد تجزيه و تحليل قراربگيرند. تا برنامههاي جديد پيشنهاد شوند و يا شقوق ديگر برنامه ها مورد ارزيابي واقع شوند.
شاخص هاي بهرهوري
شاخص بهرهوري عبارت است از:
نسبت بين حجم يا ارزش ستادهها به حجم يا ارزش يك يا چند يا تمام عواملي كه براي توليد آن ستاده مورد استفاده قرار گرفتهاند، يا به عبارت ديگر هر نوع رابطه ستاده و داده كه به صورت نسبت باشد شاخص بهرهوري است.
كندال و بوكلند شاخص را اينگونه تعريف كردهاند:
شاخص عددي عبارت از مقداري است كه نشان مي دهد تغييرات مختلف در زمان يا در فاصله يك افزايش چقدر بوده است. به گونهاي كه اين تغييرات افزايشي به طور مستقيم توسط خوشان و مشاهده مستقيم در عمل قابل محاسبه نباشد. (26).
شاخصهاي بهرهوري
شاخصهاي بهره وري غالباً براي سنجش پيشرفت و كاميابي سازمانها و تعيين نقاط قوت و ضعف آنها به كار مي رود. محاسبه اين شاخص ها به ويژه در سازمانهاي خدماتي كه خدمات يعني محصولاتي غير قابل لمس توليد ميكنند بسيار دشوار تر است. تجزيه وتحليل شاخص هاي بهره وري مشخص ميسازد در كجا امكان و فرصت بهره وري در سازمان وجود دارد. معمولا در سازمانهاي خدماتي از شاخصهاي ديگري براي سنجش بهرهوري به طور مثال:
تعداد كاركنان و ارزش ريالي فروش
تعداد مشتريان تعداد شكايات مشتريان
و نظاير آن استفاده مي شود. با وجود اينكه شاخصهاي فوق به خودي خود نسبت ستانده به نهاده هايي را كه به كار رفته است نشان نمي دهد اما به بررسي عملكرد سازمان ها كمك مي كنند. اندازه گيري بهره وري به ما كمك ميكند كه اقتصادي ترين راه استفاده از منابع را انتخاب كنيم. اندازهگيري بهرهوري به تشخيص فعاليت هاي غير اقتصادي، ميزان اتلاف و ضايعات اسراف و تعيين ظرفيت هاي بلا استفاده كمك كرده و به برنامه ريزي براي تخصيص بهينه منابع ياري مي رساند.
مديران با مطالعه و بررسي شاخص هاي بهره وري در طي زمان قادر خواهندبود مشكلات و فرصتها را در سازمانهاي تحت سرپرستي خود به منظور بهرهوري مشخص سازند. شاخص هاي بهره وري معيارهايي هستند كه به مديران در تحليل شاخص بهره وري در طول زمان شناخت و مشكلات كمك ميكنند (25).
ويژگيهاي شاخصهاي مطلوب
1- قابليت محاسبه، سهولت دسترسي به دادههاي مربوطه.
بايد شاخص هايي براي اندازه گيري بهره وري انتخاب شوند كه امكان محاسبه آنها به سهولت وجود داشته باشند. چرا كه در غير اين صورت مشكل بودن محاسبه بخصوص در آغاز راه اندازي سيستم اندازه گيري به سدي براي استقرار آنها مبدل خواهد شد.
2-قابليت محاسبه يكنواخت در طول زمان
نظر به اينكه بخش عمدهاي از تحليلهاي بهره وري بر محور مطالعه روند بهرهوري استوار مي باشد لازم است شاخص هاي بهره وري در دورههاي زماني به صورت يكنواخت و بر پايه تعريفي مشابه قابل محاسبه باشند.
3-دقت
بايد شاخص هايي براي اندازه گيري بهره وري انتخاب شوند كه اقلام اطلاعاتي آنها با دقت كافي در دسترس باشند چرا كه عدم دقت در داده ها مي تواند منجر به تحليلهاي اشتباه بخصوص در مطالعات مقايسهاي گردد.
4-عيني، مملوس و قابل فهم بودن
از آنجا كه اندازهگيري و تحليل بهرهوري ارزش خود را در برنامه ريزي و در نهايت اجراي موفقيت آميز برنامههاي بهبود نشان مي دهد، لازم است شاخصهاي بهرهوري براي تصميم گيران معني دار و قابل فهم بوده، ساز و كارهاي عملي منجر به تغييرات آنها نيز برايشان معلوم باشد.
5-جامعيت
بهرهوري هر سيستم موضوعي است كه به تمامي عناصر سيستم مربوط ميگردد لذا بايد مجموعه شاخص هاي منتخب، تمامي سيستم را پوشش دهند تا امكان تشكيل تصويري فراگير از بهرهوري سيستم مهيا گردد.
6-همگن و همسان بودن
بايد شاخصهايي براي اندازه گيري بهرهوري انتخاب شوند كه مبناي محاسباتي مشترك و همخوان با هم داشته باشند.
7-قابل تجديد بودن
شاخص هاي اندازهگيري بهره وري نبايد مختص به زمان خاصي باشند بلكه بايد در دوره هاي مختلف زماني محاسبه آنها با اعتبار و دقتي مشابه ممكن باشد.
8-قابليت كنترل
بايد شاخص هايي براي اندازهگيري بهره وري انتخاب شوند كه توسط سيستم قابل كنترل باشند. به عبارت ديگر به درون سيستم معطوف باشند و تواناييهاي دروني سيستم را نمايش دهند. تا بتوانند به عنوان ورودي هاي برنامهريزي بهبود بهرهوري مورد استفاده تصميم گيران قرار گيرند.
9-به صرفه بودن جمع آوري دادهها
چنانكه مفهوم بهره وري نيز به اين نكته اشاره دارد براي اندازه گيري بهرهوري بايد از شاخص هايي استفاده شود كه ارزش اطلاعاتي آنها از هزنيههاي مترتب بر استحصال آنها بيشتر باشند.
10-قابليت فهم مشترك و تعريف عملياتي
از آنجا كه فرايند اندازه گيري بهره وري معمولا به صورت گروهي انجام ميپذيرد لازم است شاخص هاي بهره وري براي تمام كساني كه با آنها سر و كار خواهند داشت از معنايي مشترك برخوردار باشد تا بدين وسيله فهمي مشترك از سيتسم را براي تمامي افراد ذيربط ممكن سازد.
11-قابليت تعيين كيفيت
كيفيت شاخص هاي بهره وري بايد قابل تعيين باشند تا بتوان كيفيت سيستم اندازه گيري و تحليل را تحت كنترل نگهداشت.
12-در راستاي رسالتها بودن
شاخص هاي بهره وري بايد در راستاي اهداف اصلي اندازه گيري و تحليل انتخاب شوند.
13-ارزش اطلاعاتي
شاخص ها بايد به گونهاي انتخاب شوند كه در چهارچوب اهداف سيستم اندازهگيري و با توجه به قابليت هاي فكري تصميم گيران داراي بار اطلاعاتي كافي بوده از ارزش اطلاعاتي متناسب با انتظارات و هزينه هاي اندازه گيري و تحليل برخوردار و بر كيفيت تصميمات استفاده كنندگان تاثير مثبت داشته باشند.(195).
14-قابليت تحليل
شاخصها بايد با ساختارهاي متداول فكري و تواناييهاي فكري استفاده كنندگان تناسب داشته باشند و در فرايند هاي تصميمگيري سيستم قابل تحليل و استفاده باشند.
15-سادگي و عدم اغتشاش اطلاعاتي
شاخص هاي بهره وري نبايد به صورتي تعيين شوند كه تصميم گيران را با انبوهي از اطلاعات گوناگون و نامفهوم مواجه سازد بلكه بايد بسته به نوع تصميمات بين تصميم گيران سطوح مختلف توزيع گردند (195).
نسبتها
يك نسبت عددي است كه حاصل مقايسه دو عدد ديگر ميباشند. به دلايل اينكه هيچ عددي به تنهايي معني دار نمي باشد براي اينكه به آن عدد معنا ببخشيم بايد مقدار آن با عدد ديگر مقايسه شود.
انتخاب نسبتها
قبل از انيكه براي سنجش عملكرد سازماني شاخصي را بتوان انتخاب كرد هدفهاي آن سازمان بايد تعريف و مشخص شوند. تنها وقتي معلوم شد كه سازمان كجا مي خواهد برود آنگاه مي توان اندازه گيري كرد كه تا چه ميزان به هدفهايش نزديك شده است. اگر سازماني تعدادي هدف داشته باشد بايد آنها را از نظر اهميت نسبي طبقه بندي كرد. اگر ظاهراً تناقضي بين دو هدف باشد بايد مشخص شود كدام برديگري ارجح است. البته مي تواند اين طبقهبندي قابل تغيير باشد. اولويت هدفها نسبت به يكديگر مي تواند در طول زمان تغيير كند. زماني كه هدفي تحقق پيدا ميكند هدف ديگري مهمتر مي شود. اولويت در رسيدن به هدفها در عكس العمل به تغييرات حاصل از فشارهاي محيطي و خارجي مي تواند تغيير كند. همچنين بايد مشخص شود كه دسترسي به اين اهداف چگونه است و چگونه مي توانند ميان واحدها و قسمتهاي مختلف سازمان به هدفهاي فرعي تري تجزيه شوند. هر قسمت بايد داراي هدفي روشن و منطقي و سازگار با ساير هدفها بوده و در عين حال هر هدف فرعي نيز قابل تحقق باشند. به اين اساس مي توان 10 اصل را براي انتخاب شاخصها يا نسبتها در نظر گرفت.
1- اگر ممكن باشد براي مدير تنها يك شاخص مهم و اصلي داشته باشد. به طوري كه اين شاخص درجه موفقيت او را به طور روشن به همراه چند شاخص كمكي و فرعي ديگر نشان بدهد و مقادير اين شاخص ها مشخص كنند تا چه ميزان سازمان در رسيدن به هدفهايشان موفق بوده است. در انتخاب شاخصهاي فرعي و كمكي ديگر در نظر گرفتن شش اصل بعدي مفيد خواهد بود.
2- شاخصها بايد منطقاً به هم مرتبط باشند. به عبارتي از نظر رياضي به هم مربوط باشند
نظري براي اين محصول ثبت نشده است.
نوشتن نظر خودتان
براي نوشتن نظر وارد شويد.